آه اگر،
زنجره ای دردل شب
می خواند.
آه اگر،
شب پره ای دردل شب می رقصد.
سخن ازعشق
من است.
توخودت
می دانی،
همه ی ترانه ها،
سرودهای این دلم،
برای توست.
توی این غربت دور
عاطفه
توی این جنگل خشک
معرفت،
توی این آشفته بازار
رفاقت،
توروداشتن،
باتورفتن،
تاته جاده ی عشق،
خودسعادت کمی نیست.
توهمه
دارو
ندارو
اعتبارم،
باتورفتن
باتوبودن
توروداشتن،
خود
سعادت
کمی نیست.
نظرات شما عزیزان: